همشون تقدیم به عزیزترین عشق زندگیم ...!



کمي گيجم کمي منگم عجيب است / پريده بي جهت رنگم عجيب است


تو را ديدم همين يک ساعت پيش / برايت باز دلتنگم عجيب است


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من را تو ببخش چشم من کور! / دستم برود به زير ساطور!

تقصير دلم نبود دزدي / چشم تو سياه بود و مغرور!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بي ارزشم و جز تو خريدار ندارم / گيرم بخرندم ، به کسي کار ندارم

گر در هر دو جهانم نپسندد تو پسندي / من در دو جهان غير شما يار ندارم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ياد بادا که دلم مشتاق ديدار تو بود / روز و شب در طلب و هر لحظه بيدار تو بود

ديدگانم را چه داني که دگر سويي نيست / به فدايت ، که آن هم گرفتار تو بود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مثل آن مسجد بين راهي تنهايم...
 هر کس هم که مي آيد مسافر است مي شکند .....
.هم نمازش را، هم دلم را ...
 و مي رود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتي دلت با من نيست ، بودنت مشکلي را حل نمي کند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

يک سوزن از ابروي تو / با يک نخ از گيسوي تو
آرام مي دوزد به هم / چشم مرا با روي تو


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ديشب از دلتنگيت بغضي گلويم را شکست / گريه اي شد بر فراز آرزوهايم نشست
من نگاهت را کشيدم روي تاريخ غزل / تا بماند يادي از روزي که بر قلبم نشست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تمام خنده هايم را نذر کرده ام
تا تو همان باشي که صبح يکي از روزهاي خدا
عطر دستهايت ، دلتنگي ام را به باد مي سپارد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

درد دارد …
وقتي چيزي را کسر ميکني که با وجودت جمع زده اي

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جز ياد تو در دلم قراري نبود / اي دوست به جز تو غمگساري نبود
ديوانه شدم زعقل بيزار شدم / خواهان تو را به عقل کاري نبود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو از دردي که افتادست بر جانم چه مي داني؟
دلم تنها تو را دارد ولي با او نمي ماني
تمام سعي تو کتمان عشقت بود در حالي
که از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهاني

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گرچه جدا از تو ولي ، هميشه با تو زيستم
من و تويي نکن که من ، کسي به جز تو نيستم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتي هستي همه ‌ي هستي ‌ام را با لبم مي‌ گذارم روي شانه ‌ات


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به سلامتي‌ مترسک که با لبخندي به پهناي وجودش
و دستهايي باز به فراخي آرزويش در حسرت يک آغوش گرم جان داد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کلمه اي نيست
هيچ!
ميان «من و تو»
اين «واو» حرف بي ربطي است.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دوست داشتن يعني اينکه
محبت کني حتي اگر تحقير شوي
بزرگي کني حتي اگر کوچک شوي
عشق بورزي حتي اگر محکوم شوي

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

قسم به عشق و زندگي که ارزشش يه عالمه / قلبي که بي تو بزنه لايق آتش زدنه